ثنا ثنا ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه سن داره

ثنا نازپری مامان & بابا

عکس های تولد 1 سالگی

                   ببخشید هاله ها وهایی ها که بیشتر از این نمیتونم از عکساتون بهره ببرم آخه این وبلاگ نی نی هاست بزار ببینم کیکمو کجا بردن؟؟؟؟؟؟؟ آخه چرا تیکه تیکش میکنید راستی اینم هایی دوبان که خودش پشتم قاییم کرده  http://www.upload.iran-forum.ir/uploads/1307193836.mp3 ...
20 تير 1390

نبرد ثنا با مامانش

         سلام این هفته جنگ سختی بین من و انگشت شصت ثنا در گرفت. آخه تقریبا از 4ماهگی شصت دست راستشو میمکه که انگشتش یه مقدار پهن تر و هم باعث یه زخم بزرگ روی شصتش شده اول تصمیم گرفتم ببندمش شب اول یکم بیتابی کرد اما صبح با تعجب دیدم شصت راستش تو دهنشه و با اجازتون اون شصتشم بستم و لی کم نیوردو انگشت اشاره مکید و با بستن اونم انگشت سوم میمکید و تازه خیلی هم کلافه بود چون تقریبا هر دو دستش بسته بودن و نمیتونست هیچ کاری بکنه بعد که دیدم این روش بیفایدس چون شروع به خوردن باند دستش کرده بود دستشو باز کردم و یه داروی خیلی تلخ از عطاری گرفتم اسمش صبر تلخ بود ولی با کمال تعجب د...
18 تير 1390

اخبار جدید

  سلام دوست جونیها  من الان قریب به یک هفتس تو ترکم(البته بزرگترین جرم من انگشت مکیدن بود) برام دعا کنید هر چه زودتر از اکیپ معتادین گمنام خارج بشم  ...
10 تير 1390

دندون درد

      سلام وای از دست این دندون درد و تب بچه ها که گریبان همه مادرها رو میگیره و هیچ کاریشم نمیشه کرد امروز ثنای من خیلی بی حال بود  الهی مامانش بمیره فقط میگفت اوه( یعنی  یه جاییم درد میکه) ولی وقتی میپرسیدم کجات درد میکنه نمیتونست بگه دندونم اذیته الهی مامان قربون دختر صبورش بشه صورتش از طب تمام قرمز شده بود خدا کنه تا فردا خوب بشه   ...
10 تير 1390

مسابقه خواب یک فرشته

      عزیرکم  برای یه مادر خیلی سخته از عکسای قشنگ دخترش یکی رو انتخاب بکنه. خواب تو همیشه در اوج معصومیته  برای من همیشه نه تنها خواب بلکه تو ذات فرشته گونه ای داری  ...
10 تير 1390

یه زنگ خطر

سلام  دیشب یه اتفاق افتاد که خدارو شکر به خیر گذشت تخت من و گهواره ثنا خانمی کنار هم و  عزیز  مامان دیشب تو خواب از گهوارش اومده بود بیرون وکنار دست من خوابیده بود منم که از همه جا بیخبر بودم یدفعه با یه صدای بلند از خواب پریدم  و دیدم ببببببببببببببله ثنا وسط تخت و گهواره نقش زمین شده      کلی ترسیدم ولی خدارو شکر چیزیش نشده بود و دوباره زود خوابید  ولی مامانی تا صبح از ترس دیگه خوابش نبرد. عزیز دل مامان نگفتی اگر یه تار مو از سرت کم بشه مامان از غصه میمیره ...
10 تير 1390

دل نوشته یه مامان بد

سلام به همه مامانا  امروز خیلی از دست خودم ناراحتم آخه ثنای مامان همش بهونه میگرفت (فکر کنم حوصلش سر رفته بود ) منم که کلی کار داشتم     سرش داد کشیدم  خدا مامانتو بکشه تو دختر نازم آروم بغض کردی  و رفتی تو اتاقت یه عالمه گریه کردی  الهی مامانت لال بشه  که دیگه سر دختر نازش صداشو بلند نکنه عزیزم امیدوارم وقتی بزرگ شدی و داری وبلاگتو میخونی منو بخشیده باشی  البته به جبران کار اشتباهم قول میدم امروز ببرمت پارک ...
4 تير 1390
1